به گزارش میراثآریا، ابراهیم روستایی فارسی دانش آموخته باستانشناسی در این نشست به بررسی و شناسایی باستانشناسی شهرستان زرقان- استان فارس، ۱۴۰۲ پرداخت و گفت: در جریان بررسی باستانشناسی شهرستان زرقان، ۲۲۶ محوطه که در بردارندۀ مواد باستانشناختی از دورههای پیش از تاریخ پارینهسنگی میانی، پارینهسنگی جدید، فراپارینهسنگی، نوسنگی (موشکی، جری و شمسآباد)، مسسنگی (باکون ب ۲، گپ، باکون الف و لپویی)، مفرغ (بانش، کفتری، قلعه، شغا و تیموران)، دورۀ تاریخی (هخامنشی، پساهخامنشی و ساسانی) و اسلامی (اوایل، میانی و متأخر) یافت شد. بیشترین شمار استقرارگاههای شناسایی شده در محدودۀ بررسی مربوط به سدههای میانی و متأخر اسلامی است که در سرتاسر محدودۀ بررسی، شناسایی شدند.
سیامک سرلک، کارشناس بازنشسته پژوهشکده باستانشناسی نیز با بررسی باستانشناسی محدودهای در جنوب دشت قم تصریح کرد: در طول برنامه بررسی و شناسایی محدودهای در جنوب دشت قم (تابستان ۱۴۰۲) در مجموع ۷۰ اثر مورد شناسایی، مطالعه، بازنگری و اصلاح قرار گرفت. از این تعداد، ۲۳ اثر جدید شناسایی شد. تنوع آثار شناسایی شده شامل تپهها و محوطههای استقراری، گورستانهای باستانی و تاریخی، قلاع، سنگنگاره، آسیاب، دستکند، اشکفت و سازههای مرتبط با سیستم تدافعی، کنترل و نظارت بر مسیرهای ارتباطی بود. از منظر توالی گاهشناختی، آثار مزبور بازه زمانی از هزاره ششم– پنجم ق.م ، عصر مفرغ، اشکانی– ساسانی تا سده اخیر را در بر میگیرند.
کورش محمدخانی عضو هیئت علمی گروه باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی با بیان گوشهای از پروژه بررسی آرکئوژئوفیزیک به روش مغناطیسسنجی در محوطه کلاته یاور، بجنورد، خراسان شمالی اظهار کرد: بررسی مغناطیسسنجی در محوطه کلاته یاور با توجه به پراکندگی آنومالیهای نقطهای مثبت و بیپلار، نشاندهنده تراکم گورها و پراکندگی احتمالی این گورها در سطح محوطه است. این مهم ما را در تعیین عرصه و پیشنهاد حریم نیز کمک بسیار کرد. بیشتر پراکندگی گورها در نزدیکی خانههای جنوب تپه و شمال روستاست.
او افزود: گمان میرود که قسمتی از گورها نیز در زیر خانههای ساخته شده روستا قرار گرفته و از بین رفتهاند. هر چند این تپه بارها مورد خاکبرداری قرار گرفته، اما هنوز در قسمتهای مختلف آنومالیهای نقطهای مثبت که مربوط به حفره و چاله هست دیده میشود. در قسمتهایی که خاکبرداری کمتر انجام شده، مثل بخشهای جنوبی تپه، احتمال وجود گورها، بیشتر خواهد بود که با گمانهزنیهای سال گذشته هیئت، این مهم مشخص شد که در گزارش گمانهزنی و کاوش این تپه، نتایج آن آورده شده است.
لقمان احمدزاده شوهانی کارشناس ارشد باستانشناسی با اشاره به مختصری از کاوش باستانشناسی در گورستان باستانی محلۀ کوروش اهواز، خوزستان گفت: بررسیهای اولیه نشان میدهد این گورخمرهها قابل تاریخگذاری به دوران متأخر تاریخی (پارتی و ساسانی) هستند؛ اما برای تاریخگذاری مطلق، باید منتظر نتایج آزمایشهای سنسنجی بقایای استخوانی بود. همچنین، نمونههایی از قیرهای اندود سطح درونی خمرهها برای منشاءیابی و مقایسه با موارد مشابه در سایر محوطه های همزمان، گردآوری شده اند که امید است در گام بعدی امکان تجزیه وتحلیل آزمایشگاهی آنها فراهم شود.
این باستانشناس اظهار کرد: نتیجۀ مطالعات اولیۀ جنسیت و سن گورخفتهها نشان میدهد که زنان، مردان و کودکان نابالغ در این گورستان به خاک سپرده شدهاند. از میان مهمترین موارد شناساییشده در بقایای استخوانی گورخفتهها میتوان به عارضۀ هایپوپلازی مینای دندان، ساییدگی و پوسیدگی دندانها و رویش غیر طبیعی استخوان اسفنجی در کاسۀ چشم اشاره کرد.
احمد علی اسدی عضو هیئت علمی دانشگاه هنر شیراز در ارائه فصل ششم کاوش باستانشناختی آبراهههای تخت جمشید گفت: کاوش فصل ششم آبراههها، علاوه بر نهایی ساختن امکان دفع روانآبها از محدوده حیاط جنوبی کاخ تچر، آگاهیهای نسبتا کاملی از نقشه ساختمانی آبراهههای این بخش، چگونگی و روند ساخت آنها، دلایل نقشه نامتقارن و ناموزون آبراههها و در نهایت روند و رویدادهای مرتبط با یافتههای درون این سازهها در اختیار قرار داد. مهمترین نکته موجود این بود که بنابر بررسی نقشه کلی شبکه آبراههها در محدوده کاخ تچر و بنای موسوم به G در شرق آن، احتمالا معماران هخامنشی در ابتدا قصد ساخت کاخ تچر را در محدودهای که امروزه کاخ G قرار دارد، داشتهاند؛ با این حال، در نهایت کاخ در محل فعلی و امروزی آن ساخته میشود.
او افزود: مورد مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد، توجه معماران هخامنشی به حفاظت از دیوارهی غربی تختگاه در محدوده حیاط جنوبی کاخ تچر است. در واقع به نظر میرسد که آبراهه شماره ۹ در شکل ۲ عمدتا برای اطمینان از عدم نفوذ روانآبها به درون این بخش از بدنه تختگاه و در نهایت جلوگیری از صدمات احتمالی آن به دیوارهی غربی تختگاه ایجاد شده باشد.
در ادامه فضل الله محمدزاده به تشریح فصل ششم کاوش باستانشناختی آبراهههای تخت جمشید پرداخت.
سجاد علیبیگی، دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه رازی در ادامه به تشریح فصل دوم کاوش در قواختپه (قباقتپه) کوزران، کرمانشاه پرداخت و تصریح کرد: بقایای کاوششده نشان داد که وضعیت محوطه قواختپه نسبتاً پیچیده است. این موضوع به دلیل ابعاد محوطه و فرایندهای پس از نهشته شدن در محوطه روی داده است. زیرورو شدن بخشهایی از محدودۀ مورد کاوش به واسطۀ حفر چالههای باستانی ذخیره غلات باعث شده که در برخی نقاط ماهیت، شکل و وضعیت بقایای معماری قابل درک نباشد و ما تنها در نیمی از ترانشه بقایای معماری را به شکل نسبتاً گویا داشته باشیم.
او گفت: ساختارهای آشکار شده دو مرحلۀ معماری مشخص و یکی دو زیر لایه از دورۀ ساسانی را نشان میدهد اما بقایای دورۀ اشکانی تماماً به وسیلۀ چالهها بریده شدهاند. لایههای ضخیم دورۀ ساسانی و اشکانی نشان میدهد که بقایای دورۀ آهن در زیر حدود ۶ متر لایه دورۀ تاریخی دفن شده است و تنها به واسطۀ تغییرات پسا-انباشتی است که مواد عصر آهن به سطح آمده و یا در لایهنگاری فصل قبل آشکار شده است. در این فصل نیز تنها در روزهای پایانی لایههای دورۀ آهن شناسایی شد و به دلیل وسعت اندک محدودۀ مورد کاوش به بقایای معماری برنخورد.
انتهای پیام/
نظر شما